از پیرمرد وپیرزنی پرسیدند :شما چطور شصت سال باهم زندگی کردید؟ گفتند :ما متعلق به نسلی هستیم که، وقتی چیزی خراب میشد تعمیرش میکردیم.... نه تعویض!
خدایا دلم گرفته، می خواهم فریادبزنم اما حتی برای فریاد زدن هم از آدمکهایت می ترسم، آخر خواب شیرینی به آنها عطا کردی می ترسم فریاد درد من بیدارشان کند...
مرد اگر این غرور لعنتیو این اسم کاذب رابا خود یدک نمی کشیدمطمئن باشاز هر زنی بیشترمشتاق یک نوازش و یک آغوش بود!
♥وقتے کِﮧ سرت شلوغِﮧ
وقتے کِﮧ בارے פֿوش مےگذرونے
اوטּ موقع اگِﮧ بِﮧ یاבش بوבے...
בوست בاشتنت رو نشوטּ בاבے
وگرنِﮧ همِﮧ تو تنهایےشوטּ בنبال یِﮧ همבم مے گرבטּ... ♥
تو بازی زندگی موقع یارکشی به آدمهای دنیا بگو من وخدا شما همه
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت