آنکس که مى گفت دوستت دارم، عاشقى نبود که به شوق من آمده باشد، رهگذری بود که روى برگ های خشک پاییزی راه مى رفت و صداى خش خش برگ ها همان آوازی بود که من گمان مى کردم مى گوید دوستت دارم
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت