مرد اگر این غرور لعنتیو این اسم کاذب رابا خود یدک نمی کشیدمطمئن باشاز هر زنی بیشترمشتاق یک نوازش و یک آغوش بود!
آنکس که مى گفت دوستت دارم، عاشقى نبود که به شوق من آمده باشد، رهگذری بود که روى برگ های خشک پاییزی راه مى رفت و صداى خش خش برگ ها همان آوازی بود که من گمان مى کردم مى گوید دوستت دارم
♥وقتے کِﮧ سرت شلوغِﮧ
وقتے کِﮧ בارے פֿوش مےگذرونے
اوטּ موقع اگِﮧ بِﮧ یاבش بوבے...
בوست בاشتنت رو نشوטּ בاבے
وگرنِﮧ همِﮧ تو تنهایےشوטּ בنبال یِﮧ همבم مے گرבטּ... ♥
فقط باش....
همین که باشی کافیست....!
دور ازمن...!
بدون من...!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود...
کافیست!!
تو بازی زندگی موقع یارکشی به آدمهای دنیا بگو من وخدا شما همه
دندونی که لقه رو باید کشید!
اولش درد داره!
بعدش حس خالی بودن جاش چند روز رو اعصابته!
بعدشم انگار نه انگار که یه روزی دندونی اونجا بوده!
این درست حکایت بعضی از آدمای زندگیمونه...
زنده بودم.. هرچه صدایش زدم نیامد.. وقتی مردم.... صدایش کردند... آمد ولی پشیمان نبود.. آمده بود تا مطمئن شود دیگر نیستم......
ﮔﻔﺘﻲ ﻟﺐ ﺗﺮ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺖ ﺑﺮﻳﺰﻡ
ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﭼﺸﻢ ﺗﺮ ﮐﺮﺩﻡ
ﻣﻲ ﺁﻳﻲ؟
خیلی ها ارزوی تنهایی دارند و خیلیا هم ارزوی مرگ تنهاییشونو.....
من ارزوی تنهایی دارم اگه کسی جز خدا بخواد تنهاییمو بکشه...
خدایا تا وقت داری خودت قیامت رو بر پا کن چون با خیانتی که بهم شده و داغی که تو دلمه هر لحظه امکان انفجار زمین وجود داره
تعداد صفحات : 7